اخبار ویژه

  • شناسه : 3078
  • 26 بهمن 1403 - 13:56
  • 84 بازدید
  • ارسال توسط :

پارسوماش خبر: فرشید خدادادیان پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی کتاب؛ “زندگی نامه دکتر ابوالقاسم بختیار”، پزشک ایرانی و چهره ی سخت کوش و جراح زبردست ایران و صنعت نفت، توسط خانم “صدری سلطانی” به فارسی ترجمه و به بازار کتاب عرضه شد. “ابوالقاسم بختیار”، یک قرن زندگی کرد و یکی از نام آوران بهداشت و […]

پارسوماش خبر : فرشید خدادادیان
پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی

کتاب؛ “زندگی نامه دکتر ابوالقاسم بختیار”، پزشک ایرانی و چهره ی سخت کوش و جراح زبردست ایران و صنعت نفت، توسط خانم “صدری سلطانی” به فارسی ترجمه و به بازار کتاب عرضه شد.
“ابوالقاسم بختیار”، یک قرن زندگی کرد و یکی از نام آوران بهداشت و درمان صنعت نفت و فراتر از آن؛ بهداشت و درمان ایران است.گو اینکه ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران از جمله مسئولیت های متعدد او در دوران فعالیتش بود.دورانی که گرچه دیر آغاز شد، اما نتایج فراوان داشت و دو تن از فرزندان او؛ “لاله” و “لیلی” بختیار، در سال۲۰۰۳میلادی در ایالات متحده و به زبان انگلیسی، کتاب زندگی نامه پدر را با کمک نامه ها و یادداشت های برجای مانده از او و دیگر اعضای خانواده ی بزرگشان، گردآوری و منتشر کردند.
ترجمه ی این کتاب به فارسی و توسط خانم سلطانی از آن رو ارزش بیشتری دارد که تا پیش از این، اطلاعات و آگاهی ما از زندگی و زمانه ی زنده یاد دکتر بختیار، محدود به بادداشت هایی کوتاه و پراکنده در منابع و مآخذ دیگر بود.
ابوالقاسم بختیار، در سال۱۲۴۸ در “بروجن” و در خانواده ای تهیدست زاده شد.وی هنگام تولد مادر خود را از دست داد، اما این شانس را داشت که در دامان مادرخوانده اش، “شهربانو” بزرگ شود و با پیگیری او به کسب علم و دانش بپردازد.دروس ابتدایی را در مکتب خانه ای در بروجن فراگرفت و پس از تجربه چند شغل مختلف، بواسطه ای به “بی بی ماه بیگم” همسر “مرتضی قلی خان صمصام” معرفی شد و بعنوان معلم سرخانه، تعلیم و تربیت خواهرزاده های خان را عهده دار شد.وقتی بچه ها بزرگتر شدند و مقرر شد در کالج امریکایی تهران(دبیرستان البرز بعدی) ادامه تحصیل دهند، ابوالقاسم نیز همراه بچه ها به تهران رفت و همراه آنان به کالج می رفت
سرنوشت او در تهران، شبیه “میرزا محمد تقی خان فراهانی”(امیرکبیر بعدی ایران) در دوران نوجوانی رقم خورد.آورده اند که میرزا محمد تقی‌ خان با اطفال خردسال قائم مقام اول، هم بازی بود.نقل شده است که در کودکی ناهار اولاد قائم مقام اول را می ‌آورد و در حجره معلم آنها می ‌ایستاده تا ظروف غذا را برگرداند.در این زمان آنچه را معلم به آنها می ‌آموخت فرا می ‌گرفت.روزی قائم مقام برای گزینش فرزندانش وارد شد و هر چه از آن‌ ها پرسید، جواب درست ندادند، اما میرزا تقی پاسخ می ‌داد.او وقتی هوش و درایت و علاقه وافر این پسر را دید در تعلیم و تربیت وی کوشش کرد.
ابوالقاسم بختیار نیز در کالج امریکایی ها دوق و اشتیاقی اینگونه به کسب علم از خود نشان داد.موضوعی که از چشم “ساموئل مارتین جردن”، رئیس کالج دور نماند و باعث شد تا ابوالقاسم در سال۱۲۸۹خورشیدی و در سن چهل و یک سالگی دانش آموز کالج شود و با بچه های کم سن و سال، درس بخواند.او در چهل و شش سالگی، موفق به اخذ دیپلم شد و سپس با هدایت و حمایت همان معلم امریکایی به ایالات متحده مهاجرت و در دانشگاه سیراکیوز به تحصیل پزشکی پرداخت و در سن پنجاه و هشت سالگی، بعنوان نخستین پزشک جراح ایرانی در امریکا فارغ التحصیل شود.دکتر بختیار با فراخوان رضا شاه از ایرانیان متخصص برای بازگشت به ایران، با همسر امریکایی خود؛ “هلن جفریز”(بختیار) به ایران بازگشت و از بنیانگذاران دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد.
شصت سالگی، سن بازنشستگی است! اما دکتر بختیار تازه کارش آغاز شده بود.پس از دستاوردهای فراوان در ترویج دانش پزشکی در تهران، به استخدام کمپانی نفت انگلیس و ایران درآمد و دو سال در آبادان و پنج سال در مسجد سلیمان و یکسال نیز در “آغاجاری” به خدمت پزشکی و جراحی پرداخت
سرانجام، روز شنبه؛ نوزدهم دیماه ۱۳۴۹ دکتر ابوالقاسم بختیار، پس از یک قرن زندگی، در تهران درگذشت و بنا به وصیتش و بواسطه عشق و ارادتی که به شاهنامه و حکیم ابوالقاسم فردوسی داشت، او را در “توس” به خاک سپردند.جایی که بعدها، همسر اولش “هلن” نیز در همانجا آرام گرفت و به خاک سپرده شد.
کتاب زندگی نامه دکتر بختیار، پیشتر و در سال۲۰۰۳میلادی با عنوان ABOLGHASEM OF TUS توسط فرزندان او لاله و لیلی بختیار در امریکا منتشر شده بود و دیگر فرزند زنده یاد دکتر بختیار، “جمشید” نیز پیشگفتاری بر این کتاب نوشته بود.
خانم صدری سلطانی، متولد سال۱۳۳۳ در “چغاخور”بختیاری و شهرستان بروجن، در سفری به لندن در سال۲۰۲۱میلادی و از طریق تنی از آشنایان با این کتاب آشنا و پس از تهیه از سایت آمازون، آن را به ایران آورده و به ترجمه آن اقدام نمود.خانم سلطانی دانش آموخته مقطع کارشناسی آموزش زبان انگلیسی و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و همچنین دارای مدارک کارشناس ارشد روانشناسی، گواهی دوره زبان فرانسه و گواهی دوره های مقدماتی و تکمیلی از شورای کتاب کودک است و پیش از این چند عنوان کتاب را از زبان های انگلیسی و فرانسه ترجمه و در حال انتشار دارد.
مترجم، متن کتاب را که در بیش از چهارصد صفحه و واجد نامه ها و یادداشت های پراکنده ای از دو همسر و هفده فرزند دکتر بختیار بوده به دقت مطالعه و ترجمه و از میان آنها، چنانچه خود در مقدمه کتاب آورده؛ سعی نموده به بخش هایی از متن اصلی کتاب که زندگی ابولقاسم بختیار را در بر می گیرد بسنده شود(متن کتاب،ص۶)
نتیجه ی کار خانم سلطانی در یکصد و نود و یک صفحه در قطع وزیری و بصورت مصور تنظیم گردیده و علاوه بر پیش درآمد و اشاراتی به ریشه و تبار پارس ها و بختیاری ها، شامل؛ معرفی چهارمحال و بختیاری، کوچندگان بختیاری، سازمان اجتماعی بختیاری ها، به موضوع شاهنامه و نقش شگرف و قابل توجه اش در اندیشه و زندگی دکتر ابوالقاسم بختیار اشاره دارد.
به همین ترتیب است که بخش بندی زندگی دکتر بختیار، متاثر از “هفت خوان” رستم در شاهنامه، به “هفت سفر” تقسیم گردیده و پس از آن به فراز و فرود زندگی دکتر بختیار در بروجن، اصفهان، تهران، امریکا، آبادان، مسجد سلیمان و سرانجام آرام گرفتن در توس و در جوار خالق شاهنامه و هم نام دکتر بختیار، پرداخته شده است.
پانوشت ها و توضیحات تکمیلی و در برخی موارد، اصلاحی مترجم بر متن کتاب، بر ارزش کتاب افزوده و خواننده با این توضیحات تکمیلی، ارتباط بهتری با متن پیدا می کند.
دکتر بختیار در دوران اشتغال در بخش بهداشت و درمان صنعت نفت در شهرهای آبادان و مسجد سلیمان و آغاجاری، منشا خدمات فراوان بود که در متن کتاب با عکس و سند بدان پرداخته شده و بخش مهمی از تاریخ نفت در ایران را بازخوانی می کند.تلاش و کوشش مردی که با همت و پشتکار خود ثابت کرد “سن” تنها یک عدد است و اگر همت و پشتکار باشد می توان در چهل و یک سالگی “دیپلم” و در پنجاه و پنج سالگی، تخصص پزشکی و جراحی گرفت و بعنوان اولین پزشک ایرانی در امریکا فارغ التحصیل شد و برای خدمت به مام میهن بازگشت.
متن پشت جلد کتاب زندگی نامه دکتر بختیار با این پاراگراف به پایان می رسد؛ دکتر ابوالقاسم بختیار بدون هیچ گونه پشتوانه مادی به دنیا آمد.از پدرش یک خرقه ی درویشی و یک کشکول به ارث برد.یک قرن گذشت که ابوالقاسم از دست فروش به مغازه دار، به معلم سرخانه، به دانش آموز، به رئیس بیمارستان، به ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، به جراح ارشد شرکت نفت انگلیس و ایران تبدیل شد.دکتر ابوالقاسم بختیار، پس از یک قرن مبارزه، کار سخت و تحصیل، این دنیا را بدون هیچ ارزش مادی رها کرد.میراث او برای همه این است که خود را تربیت کنید و در سختی ها استقامت کنید.با دیگران خوب باشید.عشق بورزید و عشق بورزید.او با هوای پاک فراوان، تمرینات روزانه، بدنی پاک و ذهنی سرشار از شعرهای حماسی و عرفانی زندگی را به کمال گذراند، در حالی که نامش زنده و جاوید ماند.به پاس خدمات پزشکی او در اولین دانشکده پزشکی ایران، دانشگاه تهران و بیمارستان های دولتی و خصوصی،، هم اکنون سالن آناتومی دانشگاه تهران به نام وی نامگذاری شده است.
ترجمه کتاب زندگی نامه دکتر ابوالقاسم بختیار را انتشارات سخنوران در تهران منتشر نموده و قرار است رونمایی رسمی ان به همت جمعی از فعالان فرهنگی بختیاری و جنوبی ساکن تهران، همراه با چند کتاب دیگر بزودی در فرهنگشرای ارسباران برگزار گردد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود.