پارسوماش خبر
آرمان موری احمدی
چکیده
سوگند و داوری ایزدی از کهنترین ابزارهای کشف حقیقت در جوامع بشری است. هنگامی که هیچ شاهد و دلیلی برای اثبات بیگناهی یا گناهکاری وجود نداشت، اقوام گوناگون با تکیه بر آزمونهای دشوار یا باورهای قدسی، صداقت یا خطای افراد را میسنجیدند. این مقاله با نگاهی گسترده به پیشینهٔ جهانی سوگند، سپس معرفی انواع «وَر» (گرم و سرد) در ایران باستان، جایگاه سوگند در فرهنگ بختیاری را بررسی میکند و نشان میدهد که این آیین پلی است میان سنتهای ایران کهن و باورهای دینی متأخر.
مقدمه
در طول تاریخ، نبود شواهد کافی در محاکم، داوران را به «داوری ایزدی» یا آزمونهای فراانسانی کشانده است. در فرهنگ ایرانی، این عمل با واژهٔ «وَر» شناخته میشود و کارکردی دینی، اخلاقی و اجتماعی داشته است. بختیاریها نیز، همچون دیگر اقوام ایرانی، شیوههای ویژهای برای سوگند و داوری ایزدی داشتهاند که پیوندی ژرف با امر قدسی و طبیعت دارد.
پیشینهٔ جهانی سوگند
از تمدنهای نخستین تا ادیان ابراهیمی، سوگند ابزاری برای کشف حقیقت بوده است:
بابل و قانون حمورابی: کهنترین سند حقوقی شناختهشده (چهارهزار ساله) دو بند ویژه دربارهٔ «داوری الهی» دارد؛ مانند آزمون رودخانه که در آن متهم باید به رود میزد و سرنوشت او با غرقشدن یا سلامت جسم سنجیده میشد.
تورات: در سفر خروج، گذر از آتش یا نوشیدن «مایع سوگند» به عنوان داوری ایزدی ذکر شده است.
یونان و روم: آزمونهای اوردالی (Ordeal) از یونان به روم رسید. در انگلستان نیز رسم دوئل گونهای از همین باور بود.
هند: داوری بر مبنای نوشیدن زهر، آزمون ترازو، گذر از آتش (ذکرشده در رامایانه) و آزمون آب صورت میگرفت. شباهت این آیین با اسطورهٔ ایرانی عبور سیاوش از آتش در شاهنامه چشمگیر است.
در روایت فردوسی، سیاوش برای اثبات پاکدامنی خویش در برابر تهمت، به داوری ایزدی تن میدهدو به پادشاه می گوید که من اگربدکرده باشم سزاخواهم دید واگر نه از آتش عبور خواهم کرد
سیاوش بدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار
سر پر ز شرم و بهایی مراست
اگر بیگناهم رهایی مراست
ور ایدونک زین کار هستم گناه
جهان آفرینم ندارد نگاه
سیاوش با سپیدی و بیگناهی از میان شعلهها گذر میکند و سربلند بیرون میآید.
سیاوش سیه را به تندی بتاخت
نشد تنگدل جنگ آتش بساخت
ز هر سو زبانه همی برکشید
کسی خود و اسپ سیاوش ندید
یکی دشت با دیدگان پر ز خون
که تا او کی آید ز آتش برون
چو او را بدیدند برخاست غو
که آمد ز آتش برون شاه نو
اگر آب بودی مگر تر شدی
ز تری همه جامه بیبر شدی
چنان آمد اسپ و قبای سوار
که گفتی سمن داشت اندر کنار
چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و آب یکسان بود
این تصویر نمادین، باور دیرین ایرانیان به آتش بهعنوان داور حقیقت و مظهر پاکی را نشان میدهد و پیوندی مستقیم با آیینهای داوری آتش در هند و دیگر فرهنگهای کهن دارد.
اعراب پیش از اسلام و پس از آن: رسم «مباهله» (طلب لعنت خداوند) و انواع سوگند به عناصر طبیعی رایج بود. در قرآن نیز خداوند به پدیدههایی چون خورشید، روز، شب، انجیر، زیتون و سرزمین مکه سوگند یاد کرده است که نشاندهندهٔ تقدس طبیعت و گردش ایام است.
انواع «وَر» در ایران باستان
باور به داوری ایزدی در ایران باستان با واژهٔ «وَر» شناخته میشد که به دو دستهٔ کلی تقسیم میشد:
۱. وَرِ گرم: شامل عبور از آتش و فلز گداخته بود. متهم باید از آتش میگذشت یا فلزی گداخته را نه گام در دست میگرفت. گاهی نیز دست متهم مدتی بر آتش نهاده میشد. در گونهای دیگر، انگشتری یا سنگی را در آب جوشان میانداختند و متهم باید آن را بیرون میآورد. اگر پس از سه روز زخم رو به بهبودی میرفت، فرد بیگناه اعلام میشد.
۲. وَرِ سرد: فرد متهم را به آب سرد میافکندند. هر کس زودتر به سطح میآمد و تاب نمیآورد، گناهکار شناخته میشد.
با گسترش باورهای دینی، ورها کمکم به سمت سوگندهای قلبی و معنوی رفتند و بر اعتقادات درونی افراد تکیه یافتند.
ریشهشناسی واژهٔ «سوگند»
واژهٔ سوگند از ترکیب کهن «سِئوکَنت/سئوگنت» برگرفته شده است. این واژه سه بخش دارد:
سئو (seo): به معنای روشنایی و نور، همریشه با واژهٔ «سوتیام» در گویش بختیاری به معنای روشنایی.
کنت (kent): به معنای بدبو و گندیده.
ونت/وند (vant/vand): پسوندی که در واژگانی چون «الوند» و «نهاوند» باقی مانده است.
این ترکیب یادگار رسم ایران باستان است که در آن فرد برای اثبات صداقت خود آب آمیخته با گوگرد و زرنیخ (که بوی تند و ناخوشایندی داشت) مینوشید. اگر آسیبی نمیدید، بیگناه شمرده میشد. واژهٔ «سوگند» در گذر زمان به شکل امروزی درآمده اما همچنان معنای «گواه گرفتن نور و روشنی در برابر دروغ» را با خود دارد.
داوری ایزدی در متون اوستایی
واژهٔ «وَرَنگه/وَرَه» از ریشهٔ «وَر» به معنای گزیدن، باور کردن و شناختن است و در زبانهای میانه به «واور» و در فارسی نو به «باور» بدل شده است. در اوستا، «رشن یشت» و «وندیداد» بارها به این آیین اشاره دارند و از گونههای مختلف ور از جمله آتش، برسم، روغن و شیرهٔ گیاه سخن گفته شده است.
سوگند در فرهنگ بختیاری
در میان بختیاریها، سوگند بر پایهٔ اعتقاد قلبی و باور معنوی استوار بود.
سوگند در اماکن مقدس: فرد متهم پس از تطهیر در آب، به مکان مقدسی چون امامزاده یا آرامگاه پیران برده میشد و در برابر خداوند و حرمت آن مکان سوگند یاد میکرد که بیگناه است. اگر گناهکار بود، از بیان سوگند ناتوان میشد. گاه پیش میآمد که متهم در برابر شدیدترین فشارها لب به اعتراف نمیگشود، اما به محض شنیدن سخن از سوگند در مکان مقدس، بیهیچ مقاومتی حقیقت ماجرا را بیان میکرد.
ستون سنگی (کِل): گاهی ستونی سنگی در برابر یا به سمت مکان مقدس افراشته میشد. متهم هنگام سوگند آن ستون را فرو میریخت و میگفت: «اگر دروغ گویم، به کیفر خداوند دچار شوم.» به این رسم «وَرِهدن کِل» میگفتند.
سوگند به مظاهر طبیعت و عناصر مقدس: بختیاریها به درختان، آب، آفتاب، آتش و حتی آتش خانه سوگند میخوردند. آتش در فرهنگ بختیاری همان جایگاه پاکی و داوری ایران باستان را دارد.
سوگند به نان و نمک، شیر مادر و سبیل مردان: این سوگندها نشانگر حرمت روابط انسانی و پیمانهای اجتماعی است؛ شکستن چنین سوگندی بزرگترین ننگ به شمار میآمد.
سوگند به روان نیاکان: یاد درگذشتگان و احترام به روح آنان از دیگر مظاهر سوگند بود.
این نمونهها پیوند مستقیم باورهای بختیاری با سنتهای ایران کهن را آشکار میسازد.
پایان سخن:
سوگند در فرهنگ بختیاری، ادامهٔ مستقیم سنتهای ایران باستان است که با تعالیم اسلامی درآمیخته است. از آزمونهای ور گرم و سرد تا سوگند به نان و نمک، آتش خانه، سبیل مردان و روان نیاکان، همه بازتاب رابطهٔ ژرف انسان با طبیعت، نیاکان و امر قدسی است. داستان سیاوش در شاهنامه نیز گواهی روشن است که نشان میدهد داوری آتش نه تنها در اسطوره بلکه در ذهن و ضمیر ایرانیان، آزمون نهایی صداقت و پاکی بوده است.
منابع پیشنهادی
اوستا، وندیداد و رشن یشت
فردوسی، شاهنامه (داستان سیاوش)
قانون حمورابی (متن و ترجمه)
تورات، سفر خروج
قرآن کریم (سورههای شمس، تین، لیل و …)
…و مطالعات میدانی
