پارسوماش خبر / محمد باقری: در قسمت سوم برنامه نمایش خانگی «بازمانده» آیتمی طراحی شد که در آن شرکتکنندگان موظف بودند با پرتاب اشیاء به سمت سیبلی ساختهشده از شیردالهای باستانی ایران و درفش کاویان آن را تخریب کنند؛ اقدامی که با اجرای دو چهره شناختهشده طنز سینمای ایران، سیامک انصاری و مهران غفوریان همراه بود و موجی از اعتراض در فضای مجازی و محافل فرهنگی برانگیخت. منتقدان این حرکت را ضدایرانی و مصداق بیاحترامی به میراث فرهنگی کشور دانستند.
این در حالی است که ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی) اعلام کرد این برنامه بدون اخذ مجوز منتشر شده و تخلفات آن در حال بررسی است و از دیگر سو مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای شورای عالی میراث فرهنگی نیز تأکید کردند بیاحترامی به نمادهای ملی و میراث فرهنگی کشور به هیچوجه قابل پذیرش نیست و با جدیت پیگیری خواهد شد.
این رخداد یادآور ماجرای زینب موسوی، فعال فضای مجازی، بود که در شهریور ۱۴۰۴ با انتشار ویدیوهایی نسبت به فردوسی شاعر بزرگ ایران اظهاراتی توهینآمیز داشت و با واکنش شدید افکار عمومی مواجه شد. دادسرای تهران، علیه او اعلام جرم کرد و قوه قضاییه این اقدام را خدشه به امنیت روانی جامعه و جریحهدار کردن عفت عمومی دانست. حکم صادره برای موسوی شامل حبس تعزیری و جزای نقدی بود و افزون بر آن، دادگاه وی را موظف کرد تحت نظارت بنیاد فردوسی و با راهنمایی استادان مورد تأیید این بنیاد، طی شش ماه رسالهای پژوهشی درباره جایگاه فردوسی در هویت ملی و اهمیت شاهنامه در فرهنگ و ادب پارسی تدوین کند و همچنین دستکم ۱۲۰ ساعت دوره قصهگویی با استفاده از ظرفیتهای شاهنامه فردوسی در مدارس و مراکز فرهنگی برگزار نماید. این حکم که ترکیبی از مجازات و فعالیت فرهنگی ـ پژوهشی بود، بهعنوان اقدامی بازدارنده و آموزشی آرامش نسبی را به جامعه بازگرداند.
اکنون در ماجرای برنامه «بازمانده» نیز انتظار میرود دستگاه قضایی با همان قاطعیت وارد عمل شود تا از تکرار چنین بیحرمتیهایی جلوگیری گردد. این دو رخداد نشان میدهد بیاحترامی به نمادهای تاریخی و فرهنگی ایران، چه در قالب طنز و سرگرمی و چه در فضای مجازی، حساسیت اجتماعی و فرهنگی بالایی را برمیانگیزد و همانگونه که در پرونده زینب موسوی اعلام جرم دادستانی و برخورد قانونی توانست آرامشی بازدارنده به جامعه بازگرداند، در این پرونده نیز انتظار عمومی بر مدیریت قاطع و صدور حکمی متناسب است تا حرمت نمادهای ملی و میراث فرهنگی ایران حفظ شود. اهمیت این ماجرا زمانی روشنتر میشود که بدانیم شیردال و درفش کاویانی هر دو از نمادهای ریشهدار و دیرینه فرهنگ ایرانیاند؛ شیردال، موجودی اسطورهای با تن شیر و سر و بالهای عقاب، از کهنترین نمادهای ایران و خاور باستان است و در هنر ایلامی و سپس هخامنشی حضوری پررنگ داشت و نمونههای برجستهای از آن در شوش و تختجمشید دیده میشود، در حالی که در باورهای ایرانی شیر نماد قدرت زمینی و عقاب نماد فرمانروایی آسمانی بود و ترکیب آنها بهعنوان نگهبان شکستناپذیر نیایشگاهها و گنجینهها شناخته میشد، و درفش کاویانی نیز پرچم اسطورهای و تاریخی ایران است که ریشه در قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک دارد و فردوسی در شاهنامه روایت میکند که کاوه پیشبند چرمی آهنگری خود را بر نیزهای برافراشت و مردم را گرد آورد تا در برابر ضحاک بِشورَند و پس از پیروزی، فریدون آن درفش را گرامی داشت و با افزودن جواهرات و نوارهایی به رنگهای سرخ، زرد، کبود و بنفش آن را به نماد ملی بدل کرد و این بیرق از دوره پیشدادی و کیانی تا پایان سلسله ی ساسانی بهعنوان پرچم نظامی ایران شناخته میشد و در منابع تاریخی با نام «اختر کاویانی» نیز آمده است.


